سید محمد حسین حسینی فعال رسانه و دانشجوی دانشگاه آزاد علی آباد در مقاله ای تحت عنوان بحران آلودگی در تلویزیون و سریال های ایرانی با نگاه روانشناسانه تربتی و مطالبه گرایانه به نقد برخی از سریال های اخیر پخش شده از صدا و سیما می پردازد. در بخشی از مقاله از جلوه های منفی این سریال های به ظاهر خانوادگی عاشق شدن و در این راستا پا را فراتر از حدود گذاشتن است.

به گزارش دانشجو سلام؛ از هرچه بگذریم از اثر تلویزیون بر زندگی و تعاملات اجتماعی افراد نمی توانیم بگذریم. متاسفانه تلویزیون و صدا و سیما به قدری حاشیه دارد که این گفته ما تنها شیشه خرده ای بیش نیست ولی گفتنی را باید گفت.

چندسالی می شود که تلویزیون روی به مسائل جنسی و یکسری تعارضات فرهنگی آورده است. استفاده از کلمات جنسی با محتوای آموزشی ناصحیح، القای فرهنگ های غلط غربی، ایجاد تفکر روابط بدون مورد دختر و پسر و...

اگر بخواهیم به چند نمونه از این سریال ها اشاره ای داشته باشیم می توانیم از سریال «بچه مهندس» نام ببریم. سریالی که در آن تماما یک حس غلط و یک تفکر غلط رواج یافت. این سریال تاثیر بسیار مخربی بر روی بسیاری از خانواده های ایرانی داشته است. به چند مورد از موارد تخریبی این سریال اشاره خواهیم داشت:

1) عاشق شدن و انتخاب همسر در سنین کودکی بدون داشتن ملاک های عقلانی و صرفا نیاز های شهوانی و جنسی.

2) داشتن حس تملک نسبت به فردی که حتی هیچ رابطه قانونی ای بین آن ها شکل نگرفته است.

3) برقراری ارتباط و مکالمات عاشقانه با جنس مخالف و عادی جلوه دادن این روابط

4) سست نشان دادن کانون های خانواده در مقابله با این تعارضات اجتماعی و عادی بودن این موارد برای آنها

5) برپا کردن آینده و زندگی بر مدار توهمات پوچ از عاشقی و احساس تملک

480 a71f2943adb766c0e767aa815e6736e0

از دیدگاه روانشناسی تربیتی و خانواده این سریال ها به شدت برای کانون های خانواده مخرب هستند. سینما و صدا و سیما به سمت محتوای پوچ پیش می روند. برای کسب مخاطب حداکثری دست به تولید محتواهای پوچ زدند. تولید سریالی که هیچ محتوای آموزشی ای ندارد و مخاطب با شوخی های جنسی موجود در آن به خنده می آید و جذب می شود بدون ارزش است. رسانه در انتقال یک پیام بسیار موثر است، به عقیده صاحب نظران اگر کتابی 1000صفحه ای را به فردی بدهیم و بگوییم آن را بخوان و متوجه مطالب بشو شاید این فرد تنها 10 صفحه از آن را بفهمد ولی اگر این 1000صفحه را تبدیل به یک فیلم کرده و آن را به اجرا بگذاریم فرد نه تنها همه آن 1000 صفحه را می فهمد بلکه چیزی فراتر از آن را نیز درک و تحلیل می کند.

سینمای غرب به ویژه هالیوود و بخشی از سینمای شرق توانسته اند ازاین امتیاز برای القای تفکرات و اهداف خود استفاده کنند ولی متأسفانه سینما و تلویزیون ایران همچنان اندرخم یک کوچه مانده است و به قدری اسیر جنگ نرم و جنگ رسانه ای دشمن شده است که می توان گفت در گوشه رینگ هر یک ثانیه، هزار ضربه می خورد و هر یک ساعت، یک ضربه می زند!!!

از جلوه های منفی این سریال های به ظاهر خانوادگی می توان به این موضوع اشاره داشت که خیلی از فرزندان در رده سنی 12تا17سال عاشق می شوند و در این راستا پا را فراتر از حدود نیز می گذارند. حال توجیه این افراد برای خانواده های خود چه بود؟ تلویزیون اسلامی ایران این سریال را با این مضمون نشان داده است، این یعنی مانعی ندارد، این یعنی اسلام موافق است، این یعنی روابط بدین سبک آزاد است و...!!

مسئولین صدا و سیما در حال آفرینش فاجعه هستید، در زمین دشمن بازی کردن اشتباه است و در مسیری گام بر ندارید که آنها می خواهند. آنها قصد دارند با ترویج بی حیایی، ریخته شدن قبح گناهان، عادی سازی، دگرگونی فرهنگی و... ایران اسلامی را به منجلابی تاریخی تبدیل کنند و شما بدون بصیرت و بدون مراقبت در زمینی پا به بازی گذاشته اید که تماما عروسک خیمه شب بازی هستید.

rastinazizpourjoیبیبolipooliir

سریال دیگری که هم اکنون روی تلویزیون ها درحال نمایش است، سریال «از سرنوشت» است که در شبکه 2 سیما به نمایش گذاشته می شود. با مضمون اصلی و محور اصلی سریال کاری نداریم ولی اگر دقت کنید لابه لای این چرخش های سریالی شما چیزی می بینید و آن این است:  پسری به نام «هاشم» که سنی حدود 10الی11 سال دارد و در کانون های حمایت بهزیستی و پرورشگاهی به سر می برد عاشق دختری به نام «نغمه» که هم سن و سال های خودش است می شود. هاشم در قسمت هفتم این سریال وقتی به عروسی ای می خواهد برود خود را با کت و شلوار آراسته و زیبا می کند و وقتی از در پرورشگاه بیرون می آید و با مادر نغمه سلام می کند دنبال چیزی می گردد و او از هاشم می پرسد چیزی شده؟ هاشم می گوید: تنها اومدین؟

و در جواب می شنود: نه نغمه تو ماشینه!

هاشم در اینجا موهای خود را مرتب می کند و می رود و در ماشین کنار نغمه می نشیند. بعد از اتمام مراسم و بازگشت هاشم، وی به سراغ دوستش سهراب می رود و با او درخصوص مراسم صحبت می کند و سپس در خصوص نغمه می گوید: همش من رو نگاه می کرد تو کف تیپم مونده بود بعد برام شربت آورد و من هول شدم ریختمش روی کت!

فاجعه دقیقا ازاینجا شروع می شود که عشق و عاشقی و روابط دختر و پسری از سنین کم در سریال های تلویزیونی ایران عادی سازی می شود. این همان شبیخون فرهنگیست که امام خامنه ای«مدظله العالی» از آن سخن به میان آورده بودند.

آیا می دانید همین یک سکانس چه فاجعه ای را رغم می زند؟ ولو اینکه دیگر این ماجرا ادامه نیابد که امکان ندارد یک سریال ایرانی دست ازاین ماجراها بردارد!

 

ما در اینجا هم از دیدگاه جنگ نرم به موضوع نگاه خواهیم کرد و هم از دیدگاه روانشناسی تربیتی و خانواده:

ما در مباحث رسانه و پیام های تولیدی این را می گوییم که محتوای تولیدی دارای متن، زیر متن و فرامتن است. سه بخشی که در انتقال پیام به عنوان شالوده عمل می کنند. ماهیت پیام های رسانه ای این است که 98% اثرگذاری هدفمند را دارند مگر اینکه تولید کننده ناشی باشد و دچار خطا شود که عده ای معتقداند که همان هم محتوا منتقل می کند ولی معکوس خواست تولید کننده.

در لایه فرامتن که نیاز به تفکر عمیق دارد مخاطب به سادگی متوجه هدف یا بعضا اهداف ریز نمی شود، چرا؟ زیرا تولید کننده، آن هدف ریز را در لابه لای اهداف درشت پنهان کرده است و مخاطب با هوش خود همچون تکمیل یک پازل می بایست دست به تکمیل این پازل محتوایی بزند. متأسفانه سواد رسانه ای مردم ما زیاد مطلوب نیست، درست است پیشرفت داشته ایم ولی بازهم قابل قبول نیست و کمتر افرادی هنگام دیدن یک پیام رسانه ای شامل فیلم وسریال و عکس و... دنبال مفهوم ها و لایه های آن می گردند. از خصلت های لایهٔ فرامتنی این است که اثرخود را می گذارد بدون آن که مخاطب متوجه شود. اگر بخواهیم اثر پنهان این سکانس سریال «از سرنوشت» را مشخص کنیم این است که این گونه روابط و احساسات را برای خانواده های ایرانی عادی سازی می کند، بدون آنکه حتی متوجه شوند به تدریج پذیرای محتوایی می شوند که حتی فکرش را هم نخواهند کرد. این محتوا به جد مخالف اصول اسلام است، اسلام معاشرت و تعامل اجتماعی را منع نمی کند ولی چهارچوب هایی را وضع کرده است که بسیار حیاتی هستند که دراین نوع سریال ها هجمه اصلی به سمت این چهارچوب هاست. اثر تدریجی این تفکر این است که خانواده های مسلمان ایرانی نسبت به این مسائل عادی سازی شده و سپس بی تفاوت می شوند. نتیجه این روند سست شدن بنیاد های دینی و سپس دور شدن از الزامات دینی است. در ادامه کمرنگ شدن خطوط قرمز از زندگی ها بی بند وباری، ناهنجاری و هزاران مسائل دیگر را پدیدی می آورد.

 

متأسفانه خانواده های ایرانی گمان می کنند چون سریالی از تلویزیون پخش می شود پس کاملا بی نقص و محتوایی سالم دارد و با فرزندان خودشان به تماشای این سریال ها و فیلم های سینمایی می پردازند و خودشان با دست خودشان آتش به انبار خود می اندازند. فرزندان به ویژه در سنین پایین با دیدن این سکانس ها اولا این نوع روابط و احساسات و تفکرات برایشان عادی می شود و ثانیا در سنی که باید خود را بسازند، دنبال مسائل انحرافی ای می روند که حکم باتلاقی به وسعت اقیانوس آرام را دارند. موارد طبقه بندی شده در خصوص سریال بچه مهندس نیز دراین سریال نمود پیدا می کند.

نقد و نظر به صدا و سیما و وزارت ارشاد بسیار است که نمی توان به سادگی از آنها گذشت. به عنوان یک انقلابی و مطالبه گر، نسبت به آینده کشور و نظاممان دغدغه مندیم و باید این معضل صدا و سیما و وزارت ارشاد رفع شود. بی تدبیری و بازی در زمین دشمن توسط صدا و سیما و وزارت ارشاد تاثیر حداکثری ای بر جامعه دارد چرا که امروزه عصر، عصر ارتباطات است و اگر ما هوشیار نباشیم و بصیرت خودمان را همه جانبه نکنیم قافیه را باخته ایم. هوشیار باشیم که ما ارتش بزرگی از دشمن را در خانه هایمان داریم و گاهی بخشی از سرباز های این ارتش از خودی ها هستند، کسانی که خواسته یا ناخواسته در مسیر خواست و اهداف دشمن قدم می گذارند. پس عزیزان در رویارویی با هر محتوایی تحلیلگر باشیم، مخاطب فعال باشیم و صرفا یک مخاطب منفعل نباشیم، امروزه منفعل بودن یعنی مرگ تدریجی.

نگارنده مقاله: سید محمد حسین حسینی/ دانشجوی دانشگاه آزاد علی آباد

انتهای پیام/

نوشتن دیدگاه

توجه!

نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی شود.
نظرات شما پس بررسی توسط مدیریت سایت نمایش داده میشود


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید