پس از شهادتش در پانزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ امام خمینی در دیدار با همسر و خانواده اش با صمیمیت و اخلاص، شهید انصاری را با نام کوچک یاد کردند و فرمودند: غم از دست دادن علی، غم شما نبود؛ غم من هم بود. مرا در غم خود شریک بدانید.
به گزارش «دانشجو سلام » تیرماه یاد آور ترورها و به شهادت رسیدن بهترین فرزندان و سرمایه های این نظام است ، علی اخوین انصاری استاندار گیلان از جمله شهدایی است که در عین اینکه مسئولیت دولتی در اوایل انقلاب را برعهده داشت اما همچون مالک اشتر با شجاعت و دلاوری در مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب نگران مسئولیتی بود که بر عهده اش گذارده شده بود.
آنچه که در متن زیرمی خوانید بخش کوتاهی از زندگی این استاندار شهید گیلان است که در سایت تابناک آمده ، وقتی که این شهید بزرگوار حکم مسئولیتش را گرفت گریه کرد و گفت می ترسم به خاطر مسئولیتم شرمنده امیر المومنین شوم.
او در مدت کوتاهی که استانداری گیلان بود، همه تلاش خود را برای ایجاد امنیت و نیز بسط عدالت اجتماعی به کار برد. او همچون مالک اشتر در عین شجاعت و دلاوری در مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، نگران مسئولیتی بود که بر عهدهاش گذارده شده بود.
بیگمان یادآوری گوشههایی از زندگی او به ویژه در دوران استانداریاش در گیلان میتواند سرمشقی باشد برای آنان که قصد پوشیدن لباس صدارت را دارند.
گریه کرد و گفت: میترسم...!
پس از پیروزی انقلاب بود که به پیشنهاد حسن غفوری فرد ـ که از دوستان قدیمی او بود ـ به معاونت استانداری خراسان برگزیده شد و پس از چند ماه در بهمن ۱۳۵۸ با دستور و حکم آیتالله هاشمی رفسنجانی که در آن زمان سرپرست وزارت کشور بود، به استانداری گیلان که زادگاهش منصوب شد.
روزی که رهسپار رشت بود، اشک در چشمهایش حلقه زده بود. مادر همسرش از او پرسید: چرا گریه میکنی؟ او با متانت پاسخ داد: دیشب قدری از نامه امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر در نهجالبلاغه را خواندم. دیدم مسئولیت زیادی بر عهدهام گذاشته شده است. به این نتیجه رسیدم که اگر امام علی در روز قیامت از من بپرسد، تو با این نامه من و دستورهایی که در آن بود، چه کردی، چه پاسخی دارم؟ میترسم اگر نتوانم آن گونه که باید به مردم محرومان کمک نکنم، شرمنده مولایم علی (ع) شوم.
عید نوروز در کنار محرومان بود
هر شب نزدیک ساعت ۱۰ دستور میداد تا نیروهای استانداری، مقداری خرما و نان و برنج و روغن و... را در نایلونهایی بگذارند و به خانوادههای مستمند که در زیر چادرها یا مناطق محروم زندگی میکردند، برسانند.
در مدتی که در استانداری بود، زمان تحویل سال را در کنار محرومان میگذرانید و هیچ گاه عید نوروز کنار خانوادهاش نبود. میگفت: من استاندار و خادم این مردم هستم و باید در کنار آنها باشم. او برای آنها لباس نو میخرید و به آنها هدیه میداد تا شرمنده فرزندانشان نشود.
یک سوم حقوقش را که از استانداری میگرفت به همسرش میداد تا زندگی را با آن بگذراند و مابقی را به کمیته امداد امام خمینی میداد تا خرج محرومان و مستمندان کند.
امام خمینی (ره) او را با لفظ «فرزندم» خطاب میکرد
علی چندین بار با حضرت امام خمینی دیدار کرد و همیشه امام با ملاطفت خاصی با او برخورد میکرد و با صمیمیت به او میگفت: «والی استان گیلان» و یا او را با «فرزندم» خطاب میکرد. علی سر از پا نمیشناخت و با آرامش گزارش خود را تقدیم امام خمینی میکرد.
پس از شهادت او در پانزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ حضرت امام خمینی در دیدار با همسر و خانواده این شهید با صمیمیت و اخلاص، شهید انصاری را با نام کوچک یاد کردند و فرمودند: غم از دست دادن علی، غم شما نبود؛ غم من هم بود. مرا در غم خود شریک بدانید. سپس دستی بر سر دختر خرسال شهید کشیدند و فرمودند: علی در جوار رحمت الهی آرمیده است.
من عاشق و آماده شهادتم
پس از شهادت آیتالله بهشتی و گروهی از یاران امام و انقلاب در فاجعه هفتم تیر ۱۳۶۰ تهدیدات منافقین بیشتر شد، ولی او که عاشق شهادت بود، در سخنرانی پر شور خود در مراسم یادبود این شهدای بزرگوار فریاد زد: ای منافقین! ای مزدوران آمریکا! سینههای ما برای پذیرش گلولههای شما آماده است. بیایید و بکشید ما را، ولی بدانید که ما از اسلام پاسداری میکنیم. تا خون در رگ ماست - خمینی رهبر ماست.
دو شب قبل از شهادت به همسرش گفت که وصیتنامهاش را در همان ساکی گذاشته است که اسلحهاش در آن است. او همچنین سفارش کرد که همسرش در شهات او گریه نکند و پشت تابوتش شعار بدهد: علی جان! منزل نو مبارک. علی جان! شهادتت مبارک. علی جان راهت ادامه دارد.
سرانجام صبح روز پانزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ مصادف با چهارم ماه مبارک رمضان شهید انصاری در حالی که به همراه معاونش شهید علی رضا نورانی رهسپار محل کار بود، به دست دو تن از منافقین مورد حمله مسلحانه قرار گرفت که شهید انصاری در همان محل به شهادت رسید و نورانی نیز به تهران منتقل شد، ولی او نیز لایق شهادت بود و به شهید انصاری پیوست.
پس از شهادت شهید انصاری، رییسجمهور شهید دکتر محمد علی رجایی به همسرش پیشنهاد داد که به پاس نقش فراوان و موثر او در جریانات انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی پیکر او را به تهران منتقل کنند تا در کنار شهدای هفتم تیر و انقلاب در بهشت زهرا به خاک سپرده شود اما همسرش پاسخ داد که او در وصیتنامهاش از ما خواسته او را در رودسر و در کنار شهدای زادگاهش به خاک بسپاریم که به این وصیت عمل کردیم.
تشییع باشکوه این عزیزان در تاریخ استان گیلان بینظیر بود. مردمی که خدمات مخلصانه و شبانه روزی شهید انصاری را دیده بودند، با شرکت گسترده بر پیکر او نماز خواندند و تابوت او را تا گلزار شهدای رودسر بر دوش گرفتند.
انتهای پیام/
توجه!