مراسم پرفیض سومین شب از لیالی قدر همزمان با سراسر کشور در جای جای استان ولایتمدار گلستان با شکوه خاصی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار«دانشجو سلام»، مردم مومن و متدین استان گلستان در سومین شب از لیالی پربرکت قدر با قرآن سرگرفتن و به جای آوردن اعمال خاص شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و حضور در اماکن مقدس سونوشت یکسال خود را رقم زدند.

حضرت امام حسن عسگری(ع) در خصوص فضیلت شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان می فرمایند: «اگر نتوانستی شب های دیگر را به احیا بگذرانی، کوشش کن احیا و شب زنده داری شب بیست وسوم را از دست ندهی.»

از اینرو خبرنگار ما با حضور در امامزاده عبدا.. (ع) گرگان که از جایگاه ویژه ای نزد مردم استان برخوردار است، سعی کرده است تا گوشه ای از این مراسم سرشار از معنویت و شب زنده داری مردم روزه دار را به تصویر بکشد و فضیلت این شب را از نگاه مردم بنگارد.

از خیابان های منتهی به امامزاده با ترافیک سنگین خود را به سختی به این مکان مقدس رساندم، جمعیت موج می زد و کوچک و بزرگ، پیر و جوان و...همه آمده بودند، عده ای به همراه خانواده، جوانانی به همراه دوستان و همکلاسی های خود و بیمارانی با ولیچر و پیرانی عصا بدست هر کدام گوشه ای خلوت کرده بودند.

IMG 1713

در ابتدا تصمیم گرفتم جمعیت اطراف یادمان شهدا را از قاب دوربین به تصویر بکشم که جوانی با ولیچر بر مزار شهیدی نظرم را به خود جلب کرد، جلو رفتم و از او در خصوص آمدنش با ولیچر و شرکت در مراسم احیا پرسیدم با تبسمی معنادار گفت: آمده ام تا سبک شوم و از پروردگار بخواهم توفیق شب های قدر سال آینده را نیز نصیب بنده گناهکارش نماید، آمده ام تا تقدیری خوب خداوند برای من رقم بزند و در این مکان مقدس شهدا را واسطه قرار دهم تا توبه حقیر مورد مقبول پروردگار واقع شود.

IMG 1730

آهسته آهسته در میان موج جمعیت قرآن به سر دنبال سوژه ای خاص می گشتم که حضور جوانان با تیپ های مختلف نظرم را به خود جلب می کرد، از یکی از آنان که آهسته اشک می ریخت و زمزمه های می کرد پرسیدم، این شب عزیز از پرودگار چه چیزی طلب کردی؟ آهی کشید و گفت: سلامتی مادرم، او سرطان دارد و من دیگر نمی توانم شاهد رنج کشیدن مادرم باشم و آهسته آهسته آب می شوم که نمی توانم کاری برایش انجام دهم فقط آمدم تا سلامتی مادرم را از پروردگار بخواهم تو رو خدا شما هم دعا کنید من عاشق مادرم هستم و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن و...

جلوتر آقایی همراه با دو فرزند خردسالش من را به سمت آنها کشاند، پدر قرآن به سر داشت و یکی از فرزندان خواب رفته بود و دیگری آرام به ندای بک یا فاطمه(س) گوش می کرد، از پدر پرسیدم چرا با فرزندان خردسال ات در مراسم شرکت کردی؟ تا رفتم سوال بعدی را نیز به سوال اول وصل کنم سریع گفت: مراسم لیالی قدر و  ایام ماه محرم یک شور خاصی داره که انسان نمی تونه در منزل بماند این گونه مراسمات مرا بسوی خود می کشاند با اینکه کارگر هستم و امروز روز گرمی بود و خیلی خسته بودم اما هرگز لیالی قدر نمی توانم در منزل بمانم همراه خانواده آمده ام، همیشه من و همسرم دو فرزند خود را در مراسمات مذهبی همراه خود می بریم چرا که اعتقاد قلبی داریم بچه ای که در این گونه مراسمات تربیت شود هرگز راه را گم نخواهد کرد.

IMG 1739

اطراف امامزاده بودم که آقایی در حالی که فرزندش را در آغوش داشت جلو آمد و گفت: خانم میشه از من و فرزندم عکس بگیری، لبخندی زدم گفتم حتما، در ادامه گفت: ان شاء ا.. شما خبرنگاران و عکاسان که اینگونه برای انعکاس این مراسم تلاش می کنید هم حاجت روا شوید از او تشکر کردم و مشغول عکاسی از خادمین قرآن بسر شدم.

مراسم در حال اتمام بود که یکی از دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان را دیدم گفتم طاعات قبول چه خبر مراسم امشب چطور دیدی؟ گفت: خیلی سبک شدم احساس می کنم روحم آزاد شده است، یک ٱرامش عجیبی دارم و در این شب عزیز برای شفای تمام بیماران دعا کردم و برای پیروزی مدافعان حرم، مردم سوریه و لبنان، فلسطین و دیگر مسلمانان از چنگال زورگویان دعا کردم، مراسم خیلی خوبی بود و جمعیت بی نظیر بود، ان شاء ا.. هرکس با هرنیتی آمده، حاجت روا شود.

IMG 1749

آری، درهای آسمان در ماه مبارک رمضان گشوده است و شیاطین در غل و زنجیرند و باید قدر این فرصت را بدانیم  و تنها به بیداری چشم قناعت نکینم و آنچه مهم است بیداری دل و بصیرتی است که انسان را سزاوار بخشش و رحمت پروردگار می نماید.

الهی العفو ، الهی العفو.....

نوشتن دیدگاه

توجه!

نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی شود.
نظرات شما پس بررسی توسط مدیریت سایت نمایش داده میشود


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید